به گزارش جهانبين نيوز به نقل از تسنيم، آنهايي که رسانه هاي منطقه را رصد مي کنند به خوبي مي دانند که يکي از خطوط اصلي تبليغاتي عليه جمهوري اسلامي اين است که به مخاطب بقبولانند که ايران آمده تا مذهب اهل سنت را بگيرد و همه را شيعه کند. اين رسانهها در امتداد راهبرد رسانهاي خود براي جدايي ميان ملتهاي مسلمان همواره بر قطبيسازي ميان اهل سنت و شيعيان مشغول هستند. خط تبليغاتي که تا حدي توانسته ذهنيت هاي منفياي در سطح افکار عمومي جهان اسلام بوجود آورد. در اين ميان هستند اندک افرادي که عليرغم نهي رهبر انقلاب، با فعاليت در اين زمينه بهانه هاي خوبي به دشمن براي پيش بري پروژه شيعه هراسي مي دهند.
در همين رابطه گفتگو با سعدالله زارعي کارشناس مسائل منطقه را در ادامه ميخوانيد:
تسنيم: آيت الله خامنهاي رهبر انقلاب در خطبه عربي که در روزهاي ابتدايي بيداري اسلامي ايراد کردند، فرمودند که ما دنبال شيعه کردن اهل سنت نيستيم. چند بار ديگر نيز به اين موضوع اشاره کردند. به نظر شما چرا ايشان بر اين موضوع تاکيد دارند؟
يکي از تبليغاتي که دشمن با هدف بدبين کردن مردم منطقه نسبت به جمهوري اسلامي انجام مي دهد، اين است که گويا ايران درصدد توسعه شيعه در ميان اهل سنت و توسعه سيطره جمهوري اسلامي بر منطقه است. در حالي که مسئله تشيع يک مسئله فرهنگي است که يک انسان تنها در شرايط تحقيق و بررسي شخصي مي تواند به آن دست پيدا کند. اين موضوعي نيست که از طريق تبليغات حکومتي يا اقدامات مستقيم حکومتي محقق شود. تشيع و تسنن پديده هاي بومي هستند که فقط در شرايط بومي تحت تاثير قرار گرفته و تقويت يا تضعيف مي شوند. به هرحال اين فرايند کاملا داخلي و فرهنگي است.
از طرف ديگر سلطه يک کشور بر کشور ديگر به طرقي امکان پذير است که يکي از آنها تحميل جنگ بر کشوري است. طريق ديگر انجام اقداماتي نظير کودتا در آن کشور است و يا تلاشي است که يک کشور از طريق نفوذ عناصر خودش در حاکميت آن کشور دنبال مي کند. جمهوري اسلامي طي حيات خود به هيچ کدام از اين اقدامات در هيچ کشوري دست نزده است. نه تنها دست به چنين کاري نزده بلکه در برابر تجاوز خارجي به کشورهاي همسايه ايستاده و مخالفت خود را با کودتاهايي که به اسم انقلاب مخملي يا هر چيز ديگر شکل مي گيرد، اعلام کرده است. جمهوري اسلامي بر انتخابات و فرايندهاي مردمي در حکومت تاکيد کرده است. ايران در هيچ انتخاباتي در کشورهاي منطقه مداخله نکرده است. بنابراين کاملاً واضح است که اين تبليغات پايه و اساسي ندارد.
تسنيم: جدا از حکومت، فعاليت بعضي از مجموعه هاي فرهنگي اين طور تلقي ميشود که دنبال شيعه سازي اهل سنت هستند و همين باعث ايجاد دستاويزي تبليغاتي عليه انقلاب اسلامي مي شود.
ارتباطات فرهنگي بين ملت ها امري طبيعي است. اينکه يک سازمان مردمي تلاش کند که با گروه هاي فرهنگي ارتباط بگيرد و منطق خود را توضيح دهد امري طبيعي است. مخصوصا در شرايطي که شيعه به شدت زير ضربات تبليغاتي است، اگر سازمان هايي در جمهوري اسلامي مکتب شيعه را به خوبي توضيح دهند و تبيين کنند، خوب است تا بي اساس بودن اين اتهامات مشخص شود. مثلا يکي از تبليغاتي که عليه شيعه دنبال مي شود اين است که شيعيان قرآني مستقل از قرآن ساير مسلمانان دارند. يا اينکه مي گويند شيعه ائمه خود را مي پرستد و براي آنان الوهيت قائل است. يا اينکه تبليغ مي کنند که شيعه نسبت به اهل سنت نگاه تکفيري دارد. شيعه تمام صحابه و زنان پيامبر را مورد توهين قرار مي دهد و ... ما بايد در گفتگو با اهل سنت نشان بدهيم که اين تبليغات کاملاً دروغ است.
اين به معناي اين نيست که ما داريم تلاش مي کنيم سني را شيعه کنيم. درواقع ما داريم از اعتقادات خود دفاع مي کنيم. در اين بين اگر کساني خارج از اين قاعده تلاش کنند در يک سيستم نسبتاً رسمي گروهي از اهل سنت را تحت فشار قرار دهند يا با وسايل غيرموجه آنها را وادار به تغيير مذهب کنند، کار نادرستي انجام ميدهند و ربطي به جمهوري اسلامي ندارد. کمااينکه در بين اهل سنت هم کساني هستند که تلاش مي کنند ديگران را به تغيير مذهب وادار کنند و آنها هم غاطبه اهل سنت را شامل نمي شوند. نظام جمهوري اسلامي و ما با اين افراد صف بندي مشخصي داريم.
تسنيم: با توجه به تبليغات شديدي که روي اين موضوع از ابتداي انقلاب شکل گرفته، برخي به دنبال القاي اين هستند که ايران دارد هويت مذهبي اهل سنت را تهديد مي کند. براي تغيير اين ذهنيت کاري ميتوان انجام داد؟
ما توانايي اينکه کلاً اين ذهنيت ها را برطرف کنيم، نداريم. بخشي از ذهنيتها اتفاقاً با تمرکز بدخواهان بر موفقيتهايي که شيعه طي دوران انقلاب اسلامي به دست آورده است، دامن زده ميشود. انسجام امروز تشيع و اينکه تشيع امروز يک قطب محکم حکيم دارد براي بعضي رشک برانگيز است. از طرف ديگر در حال حاضر براي برادران اهل سنت اين امکان کمتر وجود دارد و ايشان کمتر از يک قائمه محکم حکيم برخوردار شده اند و بيشتر از گذشته به گروههاي مختلف تقسيم شدهاند. به نظر ميرسد کمتر از گذشته مرجعيت مذهبي يکديگر را قبول دارند. براي مثال آنهايي که در الازهر هستند، مکتب دانشگاه مدينه را قبول ندارند. حنفي هاي ترکيه و جاهاي ديگر آنچه که در الازهر و مدينه تبليغ مي شود را قبول ندارند. شايد بتوان گفت در کل اهل سنت مرجعيت سياسي واحدي در حال حاضر وجود ندارد. اکثر برادران اهل سنت هم تحت حکومت نظام هاي سکولار زندگي مي کنند و از اجراي شريعت در جامعه محروم هستند. لذا وقتي وضع شيعه و اهل سنت با هم قياس مي شود مقداري فضا نامتقارن جلوه ميکند.
اما در عين حال ما بايستي با گسيل گروه هاي مذهبي از علماي ديني خودمان به اين مراکز ديني اهل سنت، به آنها نشان بدهيم که قائل به برادري هستيم و به ايشان و خودمان براي وحدت بيشتر و نزديکي قلوب کمک کنيم. خوشبختانه در بين شيعيان جرياني که اهل سنت را تکفير کند، وجود ندارد يا اگر معدود افرادي باشند، طرد شده توسط شيعيان هستند. براي نمونه جريانات آلوده اي که ساخته دست انگليس هستند و ما آنها را شيعه انگليسي خطاب مي کنيم و از آنها اعلام برائت ميکنيم. در بين شيعه پذيرش زيادي نسبت به اهل سنت وجود دارد. همين الان بسياري از شيعيان در دفاع از کشورهاي منطقه و مردم اهل سنت جان شان را فدا مي کنند. ما امروز صدها شهيد داريم که در دفاع از برادران اهل سنت جان شان را قرباني کردند.
مشکلي که الان وجود دارد اين است که بين حوزه هاي علميه ما در قم، نجف، مشهد و ... ارتباط فرهنگي فعالي با مجامع علمي اهل سنت وجود ندارد. در گذشته ارتباطات ما با مجامع علمي اهل سنت خيلي بيشتر از امروز بوده است. مثلا در دوره زعامت مرحوم آيت الله بروجردي ارتباط گسترده اي بين حوزه علميه قم و الازهر وجود داشته است. يا در دوره زعامت حاج شيخ عبدالکريم حائري ارتباطاتي وجود داشته. امروز اين ارتباطات ضعيف شده و بايستي تقويت بشود. اينها چيزهايي نيست که جمهوري اسلامي به عنوان حکومت بتواند در آن ايفاي نقش کند بلکه حوزههاي علميه و مراجع تقليد بايد در اين زمينه فعال شوند و پاسخ بسياري از سوءتفاهمات و شبهات را بدهند.
انتهاي پيام/